نگاه اول شعر و شور/مهدی عاطف راد امروزه با جمعبندی هرآنچه در تعریف شعر از گذشته تا حال نوشته شده، باید شعر را در موجزترین بیان، چنین تعریف کرد: شعر کلامیست شورانگیز. شعر کلامیست که با قدرت شگفتانگیزش شنونده یا خوانندهاش را به هیجان میآورد، در او شور خبر * با هم فکری اساتید قصد داریم شماره شهریور ماه سیولیشه را به زنده یاد اخوان ثالث و ویژگی آثار او اختصاص دهیم لذا تقاضا داریم دوستان عزیزی که در این زمینه مقاله یا سروده ای دارند در هرچه پربار تر کردن این ویژه نامه به ما یاری برسانند نمونه های شعر دیروز برای تبرکنیما یوشیج/ فریدون توللی/اسماعیل شاهرودی شعر امروز این رنج بی سفر/برزین آذرمهر در جامه ی جوانی خود ایستاده ام باران متصل/کوروش آقا مجیدی اینک دوباره باز دُردانه های ناب وبها دار ِ گنج ِ دل باران متصل پدر قبیله من است/سودابه امینی پدر امیر عاشقانه بهانه رسیدن جوانه هاست که چون قصیده و غزل آواز قو/الهه تاجیک زاده آریائی آلوده دامن می شود دریا قوئی به کام موجها افتاد آواز او گم می شود در هایهوی باد اعتراض/محمد رضا راثی پور بی توجه به بساطی که جوان گسترده ست بر موزائیک پیاده روها و بر آن خط بد استیصال مترسک/پائیز رحیمی درتمام سال دلتنگی/ظریفه روئین در حضور یاسهای عاشقی از شکوفه شاخه های نازکم پر می شود در هجوم بادها چهار پاره /مهسا زهیری یک اسکناس پاره خوشبختم حالا که توی جیب تو می پوسم خوشبخت چون کنار توام اما انتظار/فیروزه سعادت یار کسی را احساس می کنم نام تو را تمام درختان می دانند/سعید سلطانی طارمی دیگر تمام کن باور نمی کنم بتوانی از من جدا شوی سه گانی/مریم صابری در این شهر صنعت مدار هوای تو تیره ست ..... بی شک گناه از عینک ما نیست /مهدی عاطف راد بی شک گناه از عینک ما نیست بر چشمها وقتی که چشم بند زند ظلمت سه گانی/صدیقه محمد جانی وقتی نگاهت آسمانی شد از عرش بر تو عشق می بارد هجرانی/محمد جلیل مظفری هزار و سیصد و هشتاد و هفت سال غذاب مهر پنهان/سید مرتضی معراجی مهر پنهان، ره مه آلودست و آسمان دل دوباره | آثار ارسالی در باره نیما نیما شاعر شعر های اجتماعی/عید العلی دست غیب نیما شاعر شعرهای اجتماعی است. منظور از این اصطلاح این نیست که نیما از روش و نسخهی معینی پیروی کرده باشد، بلکه منظور این است که وی روحاً به دوران و جامعهی خودش وابسته است و از آن شاعرانی نیست که به طور مداوم با معشوقه و باده و غم و اندوه فردی دست به گریبان باشد. او وزن زبان احساسات ماست/نامه نیما به شاملو وقتی که بنفشه را با گل سرخ برانداز
میکنند ممکن است این نظر به میان بیاید: چرا بنفشه اینقدر کبود است. حال
آنکه این عیبی برای بنفشه نیست. اندیشه های نیما یوشیج در باره شعر و شاعری/خلوت شاعر باخود/مهدی عاطف راد به نظر نیما یوشیج یکی از شرایط اساسی آفرینش شعر حقیقی خلوتگزینی و در خود جا گرفتن و با خود خلوت کردن است. به باور او بدون خلوت شاعر با خود، شعرش پاکیزه نمیشود و آن صفای زلالی را که لازمهی شعر حقیقی است به دست نمیآورد: تفسیر شعر خواب زمستانی/تقی پور نامداریان سرشکستهوار در بالش کشیده
دربندلی قمری/استاد رضا همراز قمری نون گولشنی چون غنچه دی گول لر آچیب شاعر باید عصبانی باشد/ اسماعیل امینی یکی از موج های مرسوم در محافل ادبی ، داعیۀ مبارزه است. شاعر با هر مایه ای از ذوق و هنر اگر چنان بنماید که دارد مبارزه می کند و ناراضی است و معترض است در فضای رسانه ای شهرتی به هم می زند.جالب آن است که حتی رسانه های رسمی و نهادهای دولتی هم به این شاعر مبارز و استعاره/سعید سلطانی طارمی
تاملی بر چالشهای فرهنگی نهضت حروفیه/محمد رضا راثی پور یکی از برهه های پر فراز و نشیب تاریخ ایران، دوره حکومت تیموریان بوده است. تیموریان که در سالهای 771 الی 991 هجری قمری بر بخشهای پهناوری از ایران ، شبه جزیره آناتولی و ماوراءالنهار و هندوستان فرمانروایی داشتند از دو پشتوانه استوار و ژرفای دل و جان مردم برخوردار بودند که همراه نقد کار گاه نقد/ زیر نظر/صدیقه محمد جانی حسرتش شد تمام خانه به دوش خانه ای دارد او که اجباری ست قبر هم یک چهار دیواری ست نقد با چراغ و آئینه/شفیعی کدکنی/فرج سرکوهی محمدرضا شفیعی کدکنی در "با چراغ و آینه، در جست و جوی ریشه های تحول شعر معاصر ایران"، که اخیرا منتشر شد، زبان، فرم، مضامین، جهان شعری و مولفه های شعر معاصر فارسی را از مشروطه تا انقلاب و هویت شعری شاعران این دوران را با نگاهی تیزبین و متکی به دانش بسیار تحلیل می کند. طنزهای ناگهان/شهاب الدین رهنما قیصر شاعری است که «بیمحابا مهربان میشود» و این مهربانیاش به حدی است که همۀ دلمشغولیهای خویش را ساده و روان با مخاطب خویش در میان مینهد. او اهل پنهان کاری نیست، هر چه در دلش جاری است، نصیب قلمش کرده و سفیدی سطر سطر لحظهها را با هجمۀ کلامش خط شعر جهان/زیر نظر کوروش آقا مجیدی مرثیه برای ایگناسیو سانچز مگیاس/ فدریکو گارسیا لورکا/ احمد شاملو زخم و مرگ در ساعت پنج عصر. درست ساعت پنج عصر بود.
فرهنگ توصیفی اصطلاحات ادبی/داود عمارتی مقدم
آثار ارسالی دخترکان سیاه پوش در خون این غروب چون مادری سیاه به تن کرده و ملول با ناله های مانده میان گلوی خویش تماس با ما |